
بر گرفته از کتاب رفاقت و دوستی
مــردم از حیث آغاز و پایان با همدیگر برابر و همچون دندانههای شانهاند همه از آدم علیهالسلام و آدماز خاک آفریده شده است. لیکناز نظر مواهب و ویژگیها و ملکات درجات و طبقات آنها مختلف است.
دستــهای از عالمــان و حکیمــان و پرهیزگــاراننــد کــه بـالاتـریــن طبقــاتنــد.
دستــه دیگــر نادانان و فاسقـان و اشـرارند که در پایینتریــن طبقات جای دارند.
میان این دو طبقه درجات متعدد و مراتب بسیاری است.
قرآن کریم بر این تفاوت و اختلاف تصریح فرموده است: «یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُــمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ».
نیز: «اُنْظُرْ کَیْفَفَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلیبَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُاَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَأَکْبَرُتَفْضیلاً» .
نیز: «أمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کالْفُجّارِ» .
نیز: «هَـلْ یَسْتَـوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُــونَ».
1-11/مجادله:…خداوندآنهاراکهایمانآوردهاندوکسانیراکهازعلمبهرهدارنددرجاتبزرگیمیبخشد.
نیز: «أفَمَنْ کانَ مُؤْمِنا کَمَنْ کانَ فاسِقا لا یَسْتَوُونَ» .
اکنون درباره آنچه در برابر دوستان بر انســان واجب است گمــان تــو چیست ؟
آیا به طور برابر با آنها رفتار کند یا اختلاف را در نظر گیرد. اگر به طور برابر رفتار کند بیشک حقّ بلندپایه را انکار کرده یابه فرومایه چیزی را که استحقاق ندارد بخشیــده است و اگر اختــلاف را در نظر گیــرد کینههایی بر ضــد خود در دل یــاران و دوستانــش برانگیخته است. بنابرایــن برای اصلاح این امــر راه حل صحیــح و رأی درستچیست ؟
1- 18 / سجده. آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق باشد؟ نه هرگز این دو برابر نیستند.
بی شک رأی درست آن است که میان دوستان از حیث محبت قلبی تفاوت قایل شود، چه این تفاوت برحسب صفات محبوب و ویژگیها و خصایص او امری اجتنــابناپــذیــر است. همچنیــن از حیث ارزش و بــزرگواری و احتــرام شخصــی باید اختــلاف میان آنها را در نظر گرفت و هرکدام را در حد استحقاقی که دارد مـــورد اکـرام و احترام قرار داد.
آری اگر دوستان همه در یک جا گرد هم آمده باشند شایسته است در حفظ مظاهر دوستی و روکردن و خوشآمدگویی به آنها و سخن گفتن با آنان و شنیدن گفتارشان و امثال اینها که از لوازم دوستی و حقوق برادری است میان آنها تساوی را برقرار کرد. اما اگر با هر یک از دوستان بهطور جداگانه دیدار کند باید آنچه را در خور است بیکم و کاست رعایت و حقّ او را ادا کند.
امام صادق علیهالسلام در این حدیث به همین نکته دقیق اشاره کرده و فرموده است: «هرگاه افراد حاضر سه تن از مؤمنان باشند دو نفر از آنها به سخنگویی درگوشینپـردازند چه این امر دوســت آن دو را غمگیــن میسازد» .
نیز فرموده است: «پیامبر خــدا صلیاللهعلیهوآله نگاههای خــود را میان اصحابش تقسیم میفرمــود، و بــه ایـن و آن به تســاوی نظــر میکـــرد» .
رفیـقشنــاسی از دیـدگــاه روایـات
1. عن موسی بن جعفر عن آبائه علیهالسلام قال: قالَ رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : «اذا أحَبَّ أحَدُکُمْ أخاهُ فلْیسألَهُ عَنْ اسم أبیهِ و عَنْ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِه فانّهُ مِن الحَقِّ الواجِبِ و صدق الاخاءِ أنْ
امامموسیبنجعفر علیهالسلام ازجدش رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله نقل میکند:
هرگاه یکیازشما برادرش را دوست داشته باشد، باید از نام پدر و قبیله و عشیره او سؤال کند، زیرا این حقوق واجب به شمار میرود.
اخوّت حقیقــی آن است که از برادرش این ســؤال را بکنــد، وگرنه شناختی احمقانـــه خواهــد بــود.
2. قال النبــی صلیاللهعلیهوآله : «أکْثِــروا مِن الاخوانِ فــانَّ ربَّکمْ حییُّ کریمٌ یستحْیِی أن یُعَــذّب عبْــدَهُ بیــن اخــوانِهِ یَـــوْمَ القیمَــــةِ».
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: دوست بسیار گیرید، زیرا خدای شما با حیا و بخشنده است و شــرم دارد کـــه روز رستــاخیز، بنــده خـــود را در میــان بــرادرانش عــذاب کنـد.
3. قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : «انَّ اللّه تَعالی یحِبُّ الْمداوَمَة عَلَی الاخاءِ القدیم فَدوِمُوا» .
خداونــد ادامــه دوستی دیرینـه را دوست دارد، بنابرایــن دوستی دیرینــه را ادامــه دهید.
4. قال الامام علی علیهالسلام «یَا بُنیَّ اجْعَلْ نَفْسک مِیزانا فِیما بَیْنَک وَ بَیْنَ غَیْرِکَ، فَاَحْبِبْ لِغَیْرکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ، و اَکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَهَا. وَ لا تَظْلِمْ کَمَا لا تُحِبُّ اَنْ تُظلَم وَ اَحْسِنْ کَمَا اَن یُحْسَنَ الَیْکَ. وَاسْتَقْبِحْ مِن نَّفْسِکَ ما تسْتَقْبِحُ مِنْ غَیْرکَ. وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضاهُ لَهُمْ مِّن نَّفْسِکَ. وَ لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ وَ ان قَلَّ ما وَ لا تَقُلْ تَرْضاهُ لَهُمْ مِّن نَّفْسِکَ. وَ لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ وَ ان قَلَّ ما وَ لا تَقُلْ ما لا تُحِبُّ اَن یُقالَ لَک. وَ اَعْلَمْ اَنَّ الاْعِجابَ ضِدُّ الصَّرابِ و ءَافَةُ الاَْلبابِ. فَاسْمعَ فِی کَدْحِکَ وَ لا تَکُنْ خازنا لِغَیْرِکَ، وَ اذا اَتَتْ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ اَخْشَعَ ما تَکوُنُ لرَبِّکَ.»
ای فرزند عزیزم، در روابط خود با دیگران، نفس خویش را میزان قرارده، هرآنچه را که برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند و آن چه را که بر خویش نمیپسندی، بر دیگران نیز مپسند. چنان که دوست نداری ستم بینی، خود نیز ستم مکن، و همانگونه که از دیگران نیکی را انتظار داری، خود نیز در حق آنان نیکی کن. هرکاری را که از دیگران زشت میشماری، ارتکابش را برای خود نیز زشت بدان. از خدمت دیگران به مقداری خشنود باش که خود با ارائه آن خشنودی و درنهایت آن چه نمیدانی مگو، هـرچنــد دانستههـایــت اندک باشــد و آنچه را که دوســت نداری دربـــارهات بگویند، تو نیـز درباره دیگـران مگـو. و نیز بدان که خود بزرگ بینــی خلاف منطــق و آفــت اندیشه است.
پس برای زندگی خویش بکوش و خزانهدار دیگران مباش و آنگاه که در راستا تعادل حرکت میکنی، در برابر پروردگارت بیشتر و بیشتر خاشع بـاش.
5. «وَ قــالَ عِنْــدَهُ رَجُــلٌ: اِنَّ الْمَعْــرُوفَ اِذا اُسْــدِیَ اِلـی غَیْـرِ أَهْلِـهِ ضـــاعَ فَقـــالَ الحسیـــنُ علیهالسلام لَیْــسَ کَــذلِــکَ، وَ لکِــنْ تکــونُ الضیعُـهُ مِثْـلُ المطـــر تصیبُ البِرَّ و الفـاجِرَ»
مردی در خدمت امام حسین علیهالسلام گفت: محبت و احسان به نا اهل به هدر میرود و حضــرت فرمودنـد: چنیــن نیســت. نیکـی همانند باران است که بر نیک و بد میبـارد .
6. «قال الباقر علیهالسلام صحبة عشرین سنة قرابةٌرفاقت بیســت ساله خــویشــاونـدی است».
7. «عــن ابــی عبــداللّه علیهالسلام قال: ما صافَــحَ رســول اللّه صلیاللهعلیهوآله رَجُلاً قَــطُّ فَنَزَعَ یَــدَهُ حَتّــی یَکُــونَ هُــو الَّذِی ینْزَعُ یَدَهُ مِنْهُ
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله هرگز با مردی مصافحه نکرد که دستش را از دست او بردارد تا آن مرد دستش را از دست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برمیداشت».
8. «… عن ابی عبــداللّه علیهالسلام قالَ: قالَ أمِیــرُ المؤمنین علیهالسلام : الْمُؤْمِــنُ مَأْلُوفٌ وَ لا خَیـــر فِیمَـنْ و لا یُــؤلَـفُ
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمود: امیر المؤمنین علیهالسلام فرموده است: مؤمن مورد انس قرار میگیرد. کســی که نــه انس بگیرد و نه دیگــران با او انس داشته باشند خیری در او نیست».
9. «عن ابی عبداللّه علیهالسلام قال: أحبَاخْوانِی الَیَّ مَن أَهْدی اِلَیَّ عُیُوبِی
از امـام صــادق علیهالسلام نقــل شــده کــه فــرمــود: محبوبترین برادران من در نظرم کسی است که عیـوب مـرا بـه مـن بگـوید».
10. «یا بُنی اذا زُرْتَ فَزُرِ الاَْخْیارَ و لا تَزرِ الفُجّارَ فَاِنَّهُمْ صَخْرةٌ لا یَتَفَجَّرُ ماؤُها وَ شَجَرةٌ لا یَخْضَرُّ وَرَقُهـا وَ أرضٌ لا یَظْهَـرُ عُشبُها
پسرم اگر خواستی با کسی دیدار کنی به دیدار خوبان برو و هیچگاه به دیدار بدکاران نرو، زیرا آنان همانند تخته سنگی هستند که هرگز از آن آبی جاری نمیشود و درختــی که بــرگش سبـــز نمیگــــردد و زمینـــی کـــه گیــاهش آشکار نمیشود.»
11. «قــالَ الامــــامُ الجــوادُ علیهالسلام : ملاقـاتُ الاخــوانِ نَشْــرَةٌ و تَلقیــحٌ لِلْعقــلِ وَ اِنْ کـــــانَ نـــزرا قلیــــــلاً
ملاقــات و دیــدار بــرادران سبــب توسعه و باروری عقــل است اگر چه کم واندک باشــد.»
12. «خَیْــــرُ أِخْــوانُــــکَ مَـــنْ نَسِــــیَ ذَنْبَــکَ و ذَکَّــرَ اِحْســـانَــکَ اِلَیْـــــهِ
بهتــرین بــرادران تــو کســی است که اشتباهت را نادیده و احسانت را متذکر و یادآور شود.»