نکات اخلاقی از عارف کامل، حضرت آیةاللّه العظمی بهجت قدس سره
قرآن آینه بهشت و جهنم
اگر کتابی بود که عکس اشیا را نشان می داد، آن کتاب همین قرآن است که بهشت و جهنم را نشان می دهد، با این همه ما این گونه بی تفاوت هستیم و به دنیا دل بسته ایم. ای کاش ما به التفاوت چیزی بود که ارزش جدا شدن از حق و پیوستن به باطل را داشت. دنیا و مقاماتش چه ارزش دارد؟ خدا می داند که صاحبان مقامات معنوی در اوقات خلوت و مناجات چه حالی دارند، و خاموشی فکر چگونه آنها را در اثر مشاهده انوار الهی می سوزاند ولو در مدت کوتاه!
اگر کسی اهلیت داشته باشد، در و دیوار معلم او خواهند بود
معرفةاللّه، اعظم العبادات است، و همه تکالیف مقدمه معرفت خدا هستند، ولی معرفت خدا واجب و مطلوب نفسی است. اگر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن اللّه معلمش خواهند بود؛ و گر نه سخن پیغمبر صلی اللّه علیه وآله هم در او اثر نخواهد کرد، چنان که در ابوجهل اثر نکرد!
گویا به کلی از «عین اللّه الناظرة» غافل هستیم!
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بندگانی هستند که علم و صوابشان مطرد (فراگیر) است، یعنی با داشتن مقام عصمت نه خطا می کنند و نه خطیئه.
- نوشته شده در آخرالزمان, اولیاءی الهی, خودسازی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, عرفان عملی, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), متن, معرفت و خداشناسی
چهل نکته اخلاقی و عرفانی
شیعیان امیرالمومنین نزد خدا عزیز هستند. اینها اگر بر نمازها مراقبت کنند، مساله والدین، مساله غیبت و حسن خلق و…. را رعایت کنند، این انوار هر روز به در خانه شان می آید.
منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی(نخودکی اصفهانی) محشور بود، پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب داد: “ایشان هرچه بدست می آورد نگه می داشت.” ولی ما انوار را ضایع می کنیم. شب بلند می شود نماز شب می خواند، صبح می نشیند غیبت می کند. نور نماز شب رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین می رود.
اذکاری از فرمایشات آیت الله کشمیری ره
ذکر،اذکار و اوراد
× سیره و روش علماى اخلاق و عرفان نسبت به یکدیگر فرق مىکند، و هر کدام طریقى خاصّ در راه رسیدن به حقّ دارند.
سیره استاد نسبت به عموم و تلامذه خاصّ فرق مىکرد. هرکس طلب اوراد و ادعیه و توسّلاتى مىنمود، عطا مىکردند. امّا نسبت به خواص دستور تفکر و تعقل مىدادند و نکات ضعف و قوّت و آثار وضعى و اخروى را متذکّر مىشدند. بعضى که طریق بعضى عرفا را داشتند خیال مىکردند استاد فقط ذکر مىدهند، که این طور نبود، و همیشه مىفرمودند:
«اذکار و ادعیه با شرایط تأثیر مىگذارد و مراقبه حرف اوّل از شرایط لازم است.»
چنانچه بارها از مرحوم آقاى قاضى نقل نمودند.
× استاد نوع اذکار، از نظر کمّى و کیفى، لفظى و قلبى، زمانى و مکانى، روحى و جسمى، دنیوى و اخروى را براى خواص متذکّر مىشدند، و این رشته کار ساده و آسانى نیست؛ بلکه کسى بتواند که خود راه رفته باشد و هم حاذق به طالبان راه باشد.
شرحی از احوالات مرحوم آیت الله کشمیری ره
دستورالعمل كليدى
× عربى از حجاز به منزل استاد آمد و پس از كمى كه نشست،
عرض كرد: «تقاضاى دستورالعملى كليدى دارم». همان وقت نيز يكى از دوستان
مجتهد هم بود، به منزل استاد وارد شد.
استاد در جواب آن عرب فرمود: «خدمت»
عرض كرد: «خدمت يعنى چه»؟
فرمود: «دائم در خدمت باشيد»
و توضيحى دادند كه مضمون آن، ترجمه اين قسمت از دعاى كميل بود:
«و حالى فى خدمتك سرمداً»
يعنى حال ظاهرى و باطنىام را به طور دائمى در كار كردن براى خودت قرار بده.
آن مجتهد گفت:
«نكته جالبى را به او فرموديد». (مژ: ص 23)
شرایط حضور قلب
بدان که یک شرط از شرایط عبادت حضور قلب است. و عبادت بدون حضور قلب ناقص است و مقبول درگاه الهی نیست و باعث کمال و قرب نمیگردد. بلکه اگر نه فضل شامل کریم علیالاطلاق میبود، میبایست که آدمی در عبادتی که بیحضور قلب باشد مستحق عقاب گردد. چنانچه اگر کسی در حضور پادشاهی سخن گوید و با آن پادشاه در مقام مخاطبه و مکالمه باشد و خاطرش مطلقا متوجه او نباشد و متوجه امور دیگر باشد، و آن پادشاه از ضمیر و اطلاع داشته باشد، البته مستوجب سیاست بلیغ میگردد زیرا که پادشاه را حقیر شمرده و اعتنا به شأن او نکرده.
چنانچه خداوند عالمیان میفرماید که: قد أفلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون: به تحقیق که رستگار شدند مؤمنانی که در نماز خود با خشوعاند. و خشوع دل آن است که به یاد خداوند خود باشد و به غیر ذات مقدس او به چیزی ملتفت نشود و غیر را از خاطر بیرون کند.
شرایط قبولی اعمال
اذکاری برای محو گناهان کبیره

12 دستورالعمل اخلاقی از حضرت آیت الله بهجت (رض)
رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة
الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم
أجمعین.
مقام حیرت در عرفان و عارف
أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ، بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ، تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً، لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا. فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِکَ؟ هَیْهَاتَ، إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِی الْهَیْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَد.خطبه 163 نهج البلاغه (در خصوص حیرت انسان )
اى انسان آفریده شده در حد اعتدال. اى آنکه در تاریکیهاى رحمها و در پرده هاى تو بر تو نگهداریت کرده اند. آفرینشت از گل خالص آغاز شد و در قرارگاهى مطمئن جایت دادند. تا زمانى معلوم و تا مدتى که بهره توست. در شکم مادر خود مى جنبیدى و به دعوت کس پاسخ نمى گفتى و آواز کسى شنیدن نتوانستى. سپس، تو را از قرارگاهت بیرون راندند. به سرایى آمدى که هرگز آن را ندیده بودى و راه رسیدن به منافع آن را نمى شناختى.
پس چه کسى تو را به کشیدن غذا از پستان مادر راه نمود و به تو آموخت که نیازها و خواستهایت را از کجا طلب کنى? هیهات آنکه، در شناخت صفات کسى که اندام و اعضا دارد، ناتوان است، از شناخت صفات آفریدگارش ناتوانتر است. و هر چه او را به صفات مخلوقاتش محدود کند، از شناخت او دورتر گردیده است.(امام امیر المومنین علیه السلام)
یک حدیث در اوصاف حال اولیای الهی
عَن انَسِ بنِ مالِک قالَ قالوا: یا رَسولَ اللّهِ مَن اولیاءُ اللّهِ الّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یحزَنونَ؟ فَقالَ: الَّذینَ نَظَروا الی باطِنِ الدُّنیا حینَ نَظَرَ النّاسُ الی ظاهِرِها فَاهتَمُّوا بِآجِلِها حینَ اهتَمَّ النّاسُ بِعاجِلِها فَاماتوا مِنها ما خَشَوْا ان یمیتَهُم وَ تَرَکوا مِنها ما عَلِمُوا ان سَیترُکهُم فَما عَرَضَ لَهُم مِنها عارِضٌ الّا رَفَضُوهُ وَ لا خادَعُهُم مِن رِفعَتِها خادِعٌ الّا وَضَعُوهُ خَلُقَتِ الدُّنیا عِندَهُم فَما یجَدّدونَها وَخَرِبَت بَینَهُم فَما یعمُرونَها وَماتَت فی صُدورِهِم فَما یحِبُّونَها بَل یهدِمونَها فَیبنونَ بِها آخِرَتَهُم وَیبیعونَها فَیشتَرونَ بِها ما یبقی لَهُم. نَظَروا الی اهلِها صَرعی قَد حَلَّت بِهِمُ المَثُلاتُ فَما یرَوْنَ اماناً دُونَ ما یرْجونَ وَ لا خَوفاً دُونَ ما یحذَرُونَ.
انس بن مالک روایت کرده است که به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: ای رسول خدا، دوستان خدا که نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند کیانند؟ فرمود: کسانی اند که وقتی مردم به ظاهر دنیا می نگرند (و بدان توجّه دارند)، باطن آن را می بینند، ازاین رو هنگامی که مردم برای دو روزه دنیا می کوشند، تلاش آنان برای آخرت و آینده است. پس (علاقه به) دنیا را می میرانند برای اینکه می ترسند دنیا (جان قدسی و ملکوتی) آنان را تباه کند و بمیراند (به جای آنکه دنیا آنان را بشکند، آنان دنیا را خرد می سازند و می شکنند). دنیا را رها می کنند چون می دانند به زودی دنیا ترکشان می کند. تمام زرق و برق های دنیا را رد می کنند (و اسیر آن نمی شوند).