فیلم پسر خدا دوبله فارسی . داستان عیسی مسیح Son Of God 2014
لازم بذکر است که کلیه فیلمهای ساحته شده در خصوص حضرت عیسی ع کاملا بر اساس انجیل تحریف شده می باشد و او برابر تاکید قرآن کریم هرگز پسر خدا نبوده و به هیچ وجه یه صلیب کشیده نگردیده و بحث تلیث در قرآن کاملا رد شده است بهترین حواری حضرت عیسی ع حضرت شمعون یا پطرس میباشد که در ذیل توضیح داده شده و پخش این فیلم ها به معنای تایید نظریه کارگردن و تهیه کننده فیلم نمی باشد.
مقدمه :
بنا به تصريح قرآن كريم حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ شاگرداني داشت كه به آنها حواريون مي گفتند[1] و تعداد آنها 12 نفر بود كه پس از عروج حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ به آسمان، در ميان مردم رفته و بني اسرائيل را به يگانگي خداوند و شريعت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ دعوت مي نمودند. از ميان حواريون وصي بلافصل آن حضرت شمعون بود كه همان معجزات حضرت مسيح را انجام مي داد و همچون او مردگان را زنده مي كرد و افراد مبتلا به امراضي چون مرض أبرص را به اذن الهي درمان مي نمود. وي در «اورشليم» مردم را به دين عيسوي دعوت مي كرد و چند سال پس از عروج حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ به «روم» رفت و 25 سال آنجا مردم را دعوت به مسيحيت نمود. شمعون پس از حدود 31 سال دعوت بدستور امپراتور روم بنام «فروا» محكوم و به قتل رسيد و در همانجا مدفون گرديد.[2]
فرازهايي از عهد جديد نيز نشان مي دهد كه حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ، شمعون (پطرس) را نخستين ايمان آورنده خود دانسته[3] و بزرگترين حواري است كه او را به جانشيني در امور ظاهري و معنوي منصوب كرده است.[4]
در رواياتي كه از ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ وارد شده، حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ در شب اخر به اصحاب خود خطاب نموده فرمود: شما بعد از من سه فرقه خواهيد شد، دو فرقه بر خدا افترا خواهند بست و به جهنم خواهند رفت و يك فرقه كه تابع شمعون وصي من خواهند شد، بر خدا افترا نبسته و داخل بهشت خواهند شد.[5]
و روايات متعدد ديگري وجود دارد كه همگي نشان از وصايت شمعون نسبت به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ و نيز نشان از مقام والاي وي در بين امت اسلام، بالاخص شيعيان دارند.[6]
از آنچه در روايات شيعي آمده مي توان جايگاه پطرس، وصي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را در بين شيعيان فهميد و عملكرد وي را در تمامي زمينه ها كه دنباله عملكرد حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ميباشد تحسين نمود، ولي آنچه مسلم است تحريفات بسيار در دين مسيحيت رخداده كه نمونه بارز آن تحريف در كتاب آسماني مسيحيان و شكل گيري چهار كتاب بنام هاي انجيل متي، لوقا، مرقس و يوحنا است[7] و آنچه مورد تأييد شيعيان نيست اظهارات و تحريفات صورت گرفته نسبت به حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ و شمعون است كه با مباني اصيل يك دين توحيدي سازگاري ندارد و سر منشأاين تحريفات در هر ديني پس از آن است كه مؤسس دين از ميان پيروانش رخت بر مي بندد و در اين زمان است كه اختلاف ميان مفسران حقيقي و تحريف كنندگان رخ مي دهد. بررسي اولين اختلاف در هر ديني، به دليل آنكه نقطة عطف تحولات آن دين به شمار مي رود و دگرگوني هاي بعدي به طور مستقيم يا غير مستقيم با آن ارتباط دارد، بسيار با اهميت است و شايد بر همين اساس است كه مسيحيان، تحولات قرن اول ميلادي يعني حوادث پس از حيات حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را از رويدادهاي ايام زندگي وي مهم تر مي دانند.نخستين جدايي در مسيحيت ـ كه به تحولاتي ژرف در آموزه هاي اوليه حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ انجاميد ـ اختلاف پطرس و حواريون با پولس است.
برخي از عبارات انجيل نشان مي دهد كه پطرس از ناحية حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مأمور هدايت مردم بوده و بر حواريون و رسولان ديگر برتري داشت.[8] امروزه كليساي كاتوليك پطرس را شخصيتي ممتاز، داراي مقام رياست حواريين مي داند، سبب اهميت ويژة پطرس در كليساي كاتوليك آن است كه مشروعيت نظام پاپي به وي وابسته است و پاپ نمايندة قانوني و لازم الاتباع او شمرده مي شود و در مقابل، پروتستانها پطرس را چون رسولان مي دانند و لغزش هايش را از لغزش هاي ديگر رسولان فزون تر مي شمارند.[9]
و اما پولس ـ كه اغلب دومين مؤسس مسيحيت خوانده مي شود ـ در آغاز يهودي بود و بر مسيحيان سخت مي گرفت و چون خود مسيحي شد مسافرت هاي گوناگوني انجام داد، بسياري را به جمع پيروان حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ وارد ساخت. اما به تدريج ميان وي و حواريون ديگر از جمله پطرس اختلافاتي پديد آمد و پولس مدعي شد كه حضرت عيسي مأموريت امت ها را به وي سپرده است و پطرس تنها در ميان يهوديان مأموريت دارد. از اين رو يارويي به بعد ـ كه به تقريب از سال 40 ميلادي آغاز گشت ـ مردم به دو گروه تقسيم شدند، مسيحيان يهودي الاصل پيرو پطرس و حواريون و مسيحيان پيرو پولس.[10]
اختلافات كلامي و عقيدتي كه بين طرفداران دو گروه صورت گرفت بيش از حد تصور بود تا آن جا كه اين اختلافات باعث كم اهميت شدن طرفداران پطرس و حواريون تا سال 70 م و از ميان رفتن آنها تا قرن چهارم ميلادي گرديد و سبب شد آموزه هاي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ دگرگوني جدي پذيرد و نيز الوهيت عيسي ـ عليه السّلام-، تفسير وحي به كلمه الله، تكيه بر ايمان و حذف شريعت، در شمار مهمترين دگرگوني هاي اين مقطع جاي دارد.[11]
حال پس از طرح اين بحث بايد گفت كه شيعيان هرگز عملكرد راستين پطرس را كه در راستاي ادامه مأموريت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ بوده رد نمي كنند و آنچه مورد قبول شيعيان نيست تحريفات صورت گرفته در رابطه با پطرس ميباشد كه در نمونه اي از آن پروتستانيان شمعون را داراي لغزشهاي بسيار دانسته و منحرف از شريعت عيسي ـ عليه السّلام ـ ذكر كرده اند كه مسلمانان اين گفته را قبول ندارند و مقام شمعون را بالاتر از آنچه كه برخي از مسيحيان مي پندارند مي شمارند. شهرستاني در «ملل و نحل» خود آورده است كه شمعون صفا أفضل حواريون از جهت علم و زهد و أدب بود ولي فولوس (پولس) امر او را مشوش نمود و خود را همتاي شمعون دانست و به طريقه فلاسفه به مغالطه گويي و وسوسه پرداخت، و در رابطه با حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ مطالب بي اساس و بي پايه و دور از منطق بيان نمود. در نهايت مي توان گفت كه با بررسي اجمالي در تاريخ مسيحيت بالاخص دوران پس از عروج حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مي توان حقايقي از دين مسيح ـ عليه السّلام ـ را بدست آورد كه امروزه در برخي از موارد آنها را در رفتار و عملكرد مسيحيان وارونه و با تحريفات فراوان نظاره گريم.[12]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
وجه تسمیه عیسی
عیسى اصل آن یسوع است به معنى نجات دهنده لفظ «عیسو» مقلوب یسوع است و شاید «عیسى» تحریف «عیسو» باشد در قاموس کتاب مقدس زیر لغت یسوع گوید: آن به معنى نجات دهنده و مقصود از آن مسیح است. و در زبان عبرانى میان لفظ یسوع و یوشع فرقى نیست.
در اقرب الموارد گوید: عیسى لفظى است عبرانى یا سریانى به قولى آن مقلوب یسوع است آن نیز عبرانى است و شاید عیسى تحریف عیسو باشد لفظ عیسى را مسلمانان بسید ما یسوع مسیح نام نهاده اند.
در المیزان ج 3 ص 211 فرموده اصل عیسى یشوع (با شین) است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند در بعضى اخبار آن را به «یعیش» تفسیر کرده اند و آن انسب است.
نسب حضرت عیسی علیه السلام
نسب حضرت عیسی از طرف مادر اختلاف است به نقل از مسلمانان از نسل هارون و از طایفهٔ لاوی می باشد و به نظر مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه می رسید و از طایفه یهودا بود.
به نقلی نسب حضرت مریم این گونه است که: مریم بنت عمران بن ماثان بن العازار بن أبی یوذ بن یوزن بن زربابل بن سالیان بن یوحنا بن أوشیا بن أمون بن منشکن بن حازقا بن أخاز بن یوثام بن عوزیا بن یورام بن ساقط بن ایشا بن راجعیم بن سلیمان بن داود بن ایشی بن عوبد بن سلمون بن یاعز بن نحشون بن عمیاد بن رام بن حصروم بن فارص بن یهوذا بن یعقوب علیه السلام.
حضرت عیسی در قرآن
حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولواالعزم است که نام مبارک ایشان در قرآن 25 بار به عنوان عیسی، و 13 بار به عنوان مسیح آمده است.
- «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ»: یاد کن هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده مى دهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. (سوره آل عمران، آیه 45)
- «وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیى وَ عِیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. (سوره انعام، آیه 85)
- «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَاللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. (سوره آل عمران، آیه 59)
مادر مسیح نامش مریم دختران عمران بود، مادر مریم به وى حامله شد و نذر کرد فرزند در شکم خود را، بعد از زائیدن محرر کند یعنى خادم مسجد کند، و او در حالى این نذر را مى کرد که مى پنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولى وقتى او را زائید و فهمید که او دختر است، اندوهناک شد و حسرت خورد و نامش را مریم یعنى خادمه نهاد، پدر مریم قبل از ولادت او از دنیا رفته بود، به ناچار خود او دخترش را در آغوش گرفته به مسجد آورد و او را به کاهنان مسجد که یکى از آنان زکریا بود تحویل داد، کاهنان درباره کفالت مریم با هم مشاجره کردند و در آخر به این معنا رضایت دادند که در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زکریا برنده شد و او عهده دار تکفل مریم گشت تا وقتى که مریم به حد بلوغ رسید.
در آن اوان، زکریا حجابى بین مریم و کاهنان برقرار نمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدى بجز زکریا بر او درنمى آمد و هر وقت زکریا بر او درمى آمد و داخل محراب او مى شد، رزقى نزد او مى یافت، روزى از مریم پرسید: این رزق از کجا نزد تو مى آید: گفت: از نزد خدا و خدا به هر کس بخواهد بدون حساب روزى مى دهد و مریم صدیقه و به عصمت خدا معصوم بود، طاهره بود، اصطفاء شده بود، محدث و مرتبط با ملائکه بود. ملکى از ملائکه به او گفت: که خدا تو را اصطفاء و تطهیر کرده، مریم از قانتین بود و یکى از آیات خدا براى همه عالمیان بود.
اینها صفاتى است براى مریم که آیات زیر بیانگر آن است. (سوره آل عمران، آیه 35-44، سوره انبیاء، آیه 91، سوره تحریم، آیه 12)
بعد از آن که مریم به حد بلوغ رسید و در حجاب (محراب) قرار گرفت، خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور مى کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش مى آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش مى دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد، آن طور که یک نفر زن به فرزند خود حامله مى شود، این مطالب از آیات زیر استفاده مى شود: (سوره آل عمران، آیه 35-44)
آنگاه مریم به مکانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود مى گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد مى برد، در این هنگام از طرف پائین وى ندایش داد:
غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى که حتما خواهى دید، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمى گویم، مریم چون این را شنید از آن جا که فرزند خود را زائیده بود به طرف مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت (سوره مریم، آیه 20-27) و به طورى که از آیات کریمه قرآن برمى آید حامله شدنش و وضع حملش و سخن گفتن او و سایر شؤون وجودش از سنخ همین عناوین در سایر افراد انسان ها بوده.
مردم و همشهریان مریم وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدن و سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت زناکار، مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است، در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برمى خیزم. (سوره مریم، آیه 27-34)
پس این کلام که عیسى در کودکى اداء کرد، به اصطلاح علمى، نسبت به برنامه کار نبوتش براعت استهلال بوده (براعت استهلال به این معنا است که نویسنده کتاب در حمد و ثناى اول کتابش کلماتى بگنجاند که در عین این که حمد و ثناى خدا است اشاره اى هم باشد به این که در این کتاب پیرامون چه مسائلى بحث مى شود)، عیسى علیه السلام هم با این کلمات خود فهماند که بزودى علیه ظلم و طغیان، قیام نموده و شریعت حضرت موسی علیه السلام را زنده و استوار مى سازد و آن چه از معارف آن شریعت مندرس و کهنه گشته تجدید مى کند و آن چه از آیاتش که مردم درباره اش اختلاف دارند بیان و روشن مى سازد.
عیسى علیه السلام نشو و نما کرد تا به سن جوانى رسید و با مادرش مانند سایر انسان ها طبق عادت جارى در زندگى بشرى مى خوردند و مى نوشیدند و در آن دو مادام که زندگى مى کردند تمامى عوارض وجود که در دیگران هست وجود داشت.
عیسى علیه السلام در این اوان به رسالت به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مامور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ مى سازم و سپس در آن مى دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى مى شود و من کور مادرزاد و برصى غیر قابل علاج را شفا مى دهم و مردگان را به اذن خدا زنده مى کنم و بدانچه مى خورید و بدانچه در خانه هایتان ذخیره مى کنید خبر مى دهم، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.
عیسى علیه السلام مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسى علیه السلام است دعوت مى کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها مى فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز مى فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت مى دهم به رسولى که بعد از من مى آید و نامش احمد است.
عیسى علیه السلام به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.
عیسى علیه السلام همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمى که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.
از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مساله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. (سوره آل عمران، 45-58، سوره زخرف، 63-65،سوره صف، 6-14، سوره مائده، 110-111، سوره نساء، 157-158)، این بود تمامى آنچه قرآن کریم در داستان عیسى و مادرش فرموده است.
حضرت عیسی در روایات
- در سخنان نجواآمیز خدای تعالی با عیسی علیه السلام: ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش می کنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی می دهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها می گذارم.
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند به عیسی بن مریم وحی فرمود که: با حکمت من خودت را اندرز ده. اگر از آن سود بردی، آن گاه مردم را نیز اندرز ده وگرنه از من شرم کن.
- عن أبی عبدالله علیه السلام: عیسی بن مریم علیه السلام بر آبادیی گذشت که مردم آن (همگی) مرده بودند… پس فرمود: ای اهل این آبادی! یکی از آن ها پاسخ داد: لبّیک ای روح و کلمه خدا! آن حضرت فرمود: وای بر شما! اعمال شما چه بود؟ عرض کرد: بندگی طاغوت و دوستی دنیا… فرمود: چگونه طاغوت را بندگی می کردید؟ عرض کرد: از گنهکاران فرمان می بردیم.
- امام کاظم علیه السلام: مسیح علیه السلام فرمود: ای بندگان بد! گندم را پاک و تمیز کنید و خوب آردش نمایید تا طعم آن را بچشید و گوارایتان گردد. همچنین ایمان را خالص و کامل گردانید تا شیرینی آن را بیابید و سرانجامش شما را سود رساند.
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب می کشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمی شود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب می شد و امسال که از آن می گذرم دیگر عذاب نمی کشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله ، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم.
- امام صادق علیه السلام: خدای تعالی به عیسی بن مریم علیه السلام وحی فرمود که: ای عیسی! از چشمان خود اشک و از دل خود خشوع به من ببخش و آن گاه که هرزگان خوش و خندانند تو با میل اندوه چشمان خود را سرمه کن و بر سر گورهای مردگان بایست و با فریاد آنان را صدا بزن شاید پند (لازم) خود را از ایشان بگیری و بگو که من هم همراه دیگران به ایشان خواهم پیوست.
- امام صادق علیه السلام: عیسی بن مریم علیهما السلام از جبرئیل علیه السلام پرسید: کی قیامت بر پا می شود؟ جبرئیل چنان بیتاب و مضطرب شد که از هوش رفت و چون به هوش آمد، گفت: ای روح اللّه ! من در این باره بیشتر از تو نمی دانم. از آنِ خداست هر آن که در آسمان ها و زمین است، قیامت جز ناگهانی و بی خبر بر شما وارد نمی شود.
- امام صادق علیه السلام: بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است.
- به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.
- امام صادق علیه السلام: یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی علیه السلام همراهی می کرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی علیه السلام از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی علیه السلام رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد… لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید.
اخلاق و فضائل و ویژگی های حضرت عیسی علیه السلام
- حضرت عیسی علیه السلام: بنده خدا – پیامبر خدا – (سوره مریم، آیه 30) و رسول به سوى بنى اسرائیل (سوره آل عمران، آیه 49) و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و کتابى به نام انجیل داشت. (سوره احزاب، آیه 7، سوره شورى، آیه 13، سوره مائده، آیه 46)، خداى تعالى نام او را مسیح عیسى نهاد (سوره آل عمران، آیه 45) و “کلمة اللَّه” و “روحى از خدا” خواند (سوره نساء، آیه 171)، و داراى مقام امامت (سوره احزاب آیه 7) و از گواهان اعمال (سوره نساء، آیه 159، سوره مائده، آیه 117)، و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام بود (سوره صف، آیه 6)، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود. (سوره آل عمران، آیه 45) از اصطفاء شدگان (سوره آل عمران، آیه 33)، و از اجتباء شدگان و از صالحان بود (سوره انعام، آیه 85-87)، مبارک بود هر جا که باشد، زکى و مهذب بود، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد (سوره مریم، آیه 19-33) و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت. (سوره آل عمران، آیه 48)
- امام علی علیه السلام، در وصف عیسی علیه السلام، می فرماید: نه همسری داشت که او را به فتنه درافکند، نه فرزندی که غمگینش سازد و نه مالی که او را به خود مشغول (و از خدا غافل) گرداند.
- رسول الله صلی الله علیه و آله: من عیسی بن مریم را دیدم، او مردی بود سفید پوست و میان باریک چون شمشیر.
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم روی آب راه می رفت و اگر یقین بیشتری داشت، در هوا نیز راه می رفت.
-
- امام علی علیه السلام در وصف عیسی علیه السلام: و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام برایت بگویم. او سنگ را بالش خود می کرد و جامه خشن می پوشید و نان خشک و گلوآزار می خورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان می رویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او!
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ای ام ایمن، مگر نمی دانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه نگه نمی داشت و صبحانه ای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه می کرد و از آب باران می آشامید، پلاس می پوشید و هر جا شب می رسید همان جا بیتوته می کرد و می گفت: هر روزی، روزی خود را می آورد.
- پي نوشت ها:
[1] . آل عمران/52.
[2] . عمادزاده، حسين، تاريخ انبياء، قصص الانبياء از آدم تا خاتم، انتشارات اسلام، چاپ 33، 1371 هـ ش، ص 737 و 741.
[3] . انجيل متي 4 / 18، مرقس 1 / 16، لوقا 5/ 8.
[4] . انجيل يوحنا 21 / 15 و متي 16 / 18.
[5] . علامه مجلسي، حيوة القلوب، سازمان چاپ و انتشارات جاويدان، بي تا، ج 1، ص 438 و 439.
[6] . رجوع شود به: علامه مجلسي ، بحارالانوار ، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، 1403 هـ ،ج 6، ص 238 و 239 و مفيد، الامالي، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلميه قم المقدسه، 1403 هـ ، ص 104 ـ 106 و شيخ طوسي، الامالي، نشر دار الثقافة قم، چاپ اول، 1414 هـ، ص 442 و 443.
[7] . براي آشنايي بيشتر در مورد اين كتابها رجوع شود به: سليماني اردستاني، عبدالرحيم، مسيحيت، انجمن معارف اسلامي اديان، چاپ اول، 1381 هـ ، ش، ص 69 ـ 78.
[8] . لوقا 22 / 32، يوحنا 21 / 15.
[9] . زيبايي نژاد، محمد رضا، درآمدي بر تاريخ و كلام مسيحيت، قم، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، چاپ اول 1375 هـ، ش، ص 50.
[10] . كاشفي، محمد رضا، فرهنگ مسيحيت در غرب، مؤسسة فرهنگي دانش و انديشة معاصر، پاييز 1380 هـ ،ش، ص 62 و 63.
[11] . فرهنگ و مسيحيت در غرب، همان، ص 65.
[12] . شهرستاني، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، بيروت، دارالمعرفة للطباعة والنشر، 1387 هـ ، ق، ج 1، ص 221. - بخش اول از سایت اندیشه قم