حقیقت عرفان امام حسین (ع)
عرفا در کتب مختلف عرفانی مراحلی را برای سیر و سلوک بیان نموده اند که شخص بعد از طی این مراحل به شناخت و معرفت خواهد رسید . اما امام حسین (ع) از راه دل، انسان ها را هدایت می کند . آن هم در کوتاهترین مدت که امثال حر ره صد ساله را یک شبه طی می کنند و به مقصد می رسند .
و اما این که معرفت و عرفان خود امام (ع) تا چه حد است، امامی که خداوند در مورد او می فرماید:
«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة » (1) پی بردن به حقیقت عرفان حضرتش برای همچو منی که هنوز اندر خم یک کوچه ایم امکان ناپذیر است . اما
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
شناخت از طریق سخنان امام حسین (ع) یکی از مهمترین منابع برای پی بردن به معرفت ایشان دعای عرفه حضرت می باشد . امام (ع) در این دعای شریف شناخی عمیق را مطرح می نماید که بالاتر از شناخت عقلاء است . و در عین حال آن شناخت عقلائی را هم تایید می فرمایند . آنجا که حضرت می گویند: «تفکر من در آثار تو، مایه دوری از دیدار توست . . . چگونه چیزی که خودش از نظر هستی، نیازمند توست (آثار) می تواند دلیل بر وجود تو باشد . آیا چیز دیگری می تواند پدیدارتر از خود تو باشد تا او وسیله ظهور تو گردد؟ ! کی نهانی تا نیازمند برهانی باشی که بر تو دلالت کند و کی دوری تا به وسیله آثار به تو رسند؟ ! (2) ور در جای دیگر می فرمایند: «تویی که انوار معرفت را در دل های دوستانت تابیدی تا تو را شناختند و یگانه دانستند .» (3) و باز می فرمایند: «تو هستی که خودت را در هر چیزی به من شناساندی پس من تو را آشکارا در هر چیز دیدم و تو بر هر چیزی آشکاری .» (4) یعنی اگر اولیا تو، تو را شناختند به وسیله کمک و راهنمایی تو بود و گرنه آنها قدرت بر شناخت تو نداشتند . «خدایا تو دستور مراجعه به آثار را به من دادی .» (5) تا از آثار پی به وجود تو ببرم چون خودت خواسته ای که ما از طریق آنها تو را بشناسیم و گرنه چگونه آثار می توانند و قدرت دارند که خالق خود را بشناسانند؟ ! ! !
ما همچون ماهی دریا که به خاطر غرق بودن در آب توجه به آب نمی کند، از شدت تجلی انوار حق و غرق بودن در آن توجه به آن نداریم . (6) ولی آنقدر لطف و رافت و رحمت داری که با وجود این حد از تجلی، باز ما را به وسیله آثار، متوجه می کنی تا هدایت یابیم . حتی قبل از این که ما از تو درخواست کنیم، تو به فکر ما هستی، قبل از این ما به یاد تو باشیم، تو به یاد ما هستی (7) و حتی همین که من مشتاق تو هستم (8) و تو آرزوی منی (9) به این خاطر است که تو دیگران را از دلم بر طرف ساختی که فقط تو را بخواهم (10) و من راهی برای رسیدن به آن آرزو ندارم، جز این که از خودت بخواهم . (11) لذا تدبیر خودم راهم، چاره ساز نمی دانم . (12)
آیا معرفتی نسبت به حق تعالی از این بالاتر وجود دارد؟ ! !
شناخت از طریق عملکرد امام حسین (ع) راهی دیگر که ما را به درجه عرفان امام (ع) رهنمون می سازد راه عملی ایشان است . یعنی حضرتش فقط شعار نمی د هند و در عمل، مانند بعضی عارف نماها نیست که فقط با عزلت نشینی و یک سری سخنان زیبا بر زبان جاری ساختن، دم از خدا و دین بزند . «کو نو دعاة للناس غیر السنتکم » (13)بلکه امام حسین (ع) برای آگاهی مردم و پا بر جا ماندن دین خدا (14) ، فقط هستی خود را فدا نکرد که تمام اولاد و اهل بیت و یارانش را نثار حق تعالی نمود .
که خود درباره آنان فرمود: همانا من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بیتی از اهل بیت خود نیکوتر سراغ ندارم . (15) و در آن لحظاتی هم که خود به کلی توانایی از بدن مبارکش سلب شده بود و تیر در سینه اش نشسته بود و بی اختیار روی زمین افتاد، فرمود: «رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغثین » (16) واقعا این درجه از رضایت و تسلیم برخاسته از چه عرفانی است؟ ! !
راه امام حسین (ع) راه دل است .
این چه معرفتی است که باعث هدایت و شناخت انسان ها در همه زمان ها گردید؟ ! ! معرفت عرفا، حداکثر موجب نجات خودشان و انسان های هم عصرشان است و بعد از آنها موفقش فقط دستور العملی است که از ایشان باقی می ماند در کتاب ها، که تنها با خواندن آن و بدون راهنمایی مربی الهی، افراد به وسیله آن راه به جایی نخواهند برد . اما «ان الحسین مصباح الهدای و سفینة النجاة » (17) یعنی پیامبر خدا فرمود: «همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است .» هنوز بعد از 1400 سال نامش و یادش و ذکر مصائبش آتش به جانها می زند و شور و عشق می آفریند و انسان ها را به مقصد می رساند . راه امام حسین (ع) راه دل است و از راه دل و شکست و انکسار آن، انسان ها را هدایت می کند و دلی که شکست، جایگاه و تابشگاه نور حسین (ع) می شود . و دوستداران حسین (ع) به اندازه ظرفیت وجودیشان کمالات حسین (ع) را دارا می شوند و در وجودشان صفات عالیه حضرتش آشکار می گردد .
عرفان و عمل امام حسین (ع) فقط باعث نشد که حر ره صد ساله را یک شبه طی کند، بلکه هنوز هم شاگردان مکتبش را یک شبه به وصال محبوب می رساند . اشخاصی امثال رسول ترک ها (18) را آدمی قلدر و لات و لاابالی که به فسق و زورگویی شهرت داشت و مامورین کلانتری های تهران از برخورد جدی با او بیم و هراس داشتند . مکتب و عشق امام حسین (ع) از چنین انسانی عارفی ساخت که در عشق حق ذوب گردید و به مرحله ای رسید که بعد از مرگش در خواب دیدند که حضرت زینب علیها السلام به تشییع جنازه اش آمده و فرمودند: این جنازه متعلق به ماست، خودمان باید او را تشییع کنیم . (19)
حضرت ابراهیم (ع) خلیل و دوست خداست و خداوند برای امتحان او دستور ذبح کردن اسماعیلش را داد ولی او از انجام این عمل معاف گردید . اما امام حسین(ع) نه تنها اسماعیلش بلکه تمام هست و نیستش را در راه دوست و در عالم واقع فدا نمود و قربانی کرد . و خدا هم اثر کار امام حسین (ع) و محبت ایشان را در دنیا و آخرت بزرگ گرداند . پیامبر خدا فرمود: «ان للحسین حبة مکنونة فی قلوب المؤمنین .» (20) برای حسین (ع) در دل های مؤمنین دوستی نهفته است .
در صحرای محشر عده ای در جوار امام حسین (ع) زیر سایه عرش رحمتند و به قدری محبت حضرتش دلشان را پر کرده و از هم جواری با ایشان لذت می برند که وقتی حوریان از بهشت برایشان پیغام می فرستند که ما منتظر شما هستیم چرا نمی آیید؟
می گویند: ما لذت مجالست و مصاحبت با امام حسین (ع) را به شما ترجیح می دهیم . (21) و همچنین خداوند باب الحسین (ع) را در رحمة الواسعة قرار داده . به قول شیخ شوشتری در مقدمه خصائصش (22) حساب که می کنیم می بینیم در طول زندگی مثل یک تاجر ور شکسته سرمایه عمر را بر باد داده ایم و چه رنجها بردیم . ولی در این مدت ایمان و عمل صالحی که قابل قبول حضرت حق تعالی باشد نداریم، که با خود ببریم . چرا که از آثار ایمان، توکل به خدا و خوف و رجاء فقط نسبت به پروردگار عالم و صبر و تسلیم امر خدا بودن است . آیا از این آثار بهره ای داریم؟ ! و در باب عمل هم اخلاص، شرط قبولی است . از کجا معلوم که اعمالمان خالص بوده و موانع قبولی نداشته و همچینین شرایط شیعیان واقعی علی (ع) که در خطبه همام در نهج البلاغه ذکر شده در خود سراغ نداریم و شرایط زیاد است . ولی باب حسین (ع) وسیعتر است . شیعه علی (ع) شدن سخت است و خیلی رنج باید برد، اما دوستدار و عزادار حسین (ع) بودن و گریه بر او آسان است و شرط زیادی نمی خواهد و رقت قلب و شکستگی دل کافی است . در روایت است: که «هر گاه خداوند به عبدی اراده خیر کند مهر امام حسین (ع) را در دلش جا می دهد» . (23)
انشاءالله که اگر از هر بابی از ابواب بهشت، به خاطر کوتاهی هایمان باز بمانیم خداوند امید ما را از باب الحسین (ع) قطع نگرداند، چون این باب به قدری وسیع است که امثال همچون منی نیز که گنهکار و رو سیاه درگاه الهی هستم، به آن طمع دارم .
الهی جز مهر حسین (ع) هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و ز راه دیده بیرون ساز
با مراجعه به روایات کثیره در فضیلت گریه بر آن بزرگوار و کتاب شریف «الخصائص الحسینیّه» مرحوم شوشتری(ره)، بعضی از فوائد آن را بیان می کنیم:
1- کفّارۀ گناهان است، که برای گریه کننده بر حضرتش گناهی باقی نمیماند، روایات آن متواتر است.
2- سبب بالا رفتن درجات می شود، و هیچ رتبه ای بالاتر از رتبۀ خاتم انبیاء و اوصیاء او (ع) نمی باشد و گریه کننده با ایشان و در درجۀ ایشان خواهد بود.
3- صلۀ حضرت رسول (ص) می باشد.
4- همراهی با حضرت فاطمۀ زهرا (ع) است، زیرا آن بی بی هر روز گریه می کند.
5- و نیز همراهی با حضرت بقیة الله (ع) استکه آن حضرت می فرمایند:
«فَلَأَ نْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً» یعنی «هرصبح وشام برایت ناله سرمیدهم».
6- اداء حقّ پیغمبر خدا (ص) و ائمّه هدی (ع) می باشد.
7- گریه نکردن بر امام حسین (ع) جفا به حضرت رسول (ص) می باشد.
8- اداء مزد رسالت می باشد که مودّت ذی القربی است.
9- شایسته صلوات خداوند می شود، چنانکه در حدیثی وارد شده:
«اَلا وَ صَلَی اللهُ عَلَی الْباکِینَ عَلَی الْحُسَیْنِ رَحْمَةً وَ شَفَقَةً»
10- گریه بر امام حسین (ع) فدای ذبح اسماعیل است،که چون ابراهیم گوسفند را عوض پسرش فدا نمود آرزو کرد کاش پسرش را ذبح کرده بود تا به بالاترین درجات نائل آید، خداوند قضیه کربلا را به او وحی نمود و او بر آن حضرت گریست، پس وحی شد که این جزع را در عوض ذبح اسماعیل قبول کردیم.
11- فردای قیامت همۀ چشمها گریان است، مگر چشمی که بر امام حسین (ع) گریه کرده باشد.
12- مورد شفاعت پیامبر اهل بیت او (ع) قرار گیرد.
13- پیامبر (ص) دست گریه کننده بر حسین(ع) را می گیرد و از صراط عبور می دهد.
14- اجر یک قطره اشک بر آن حضرت این است که در بهشت جاویدان بماند و پیوسته بر درجات بهشتی او بیفزایند.