چند ذکر مجرب برای حضور در نماز
حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز و هر عبادتی باشد. کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در کارهای بیهوده و لهو و لعب میگذراند نمیتواند در نماز حضور قلب پیدا کند؛ زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیله(که کارش خیالپردازی است) در نماز همان عمل را در نظرش جلوه میدهد و هر چه بخواهد حواس خود را جمع کند، موهومات و خیالات به سراغ او میآید و حواسش را متفرّق میگرداند، اما کسى که در همه وقت همه اعمال و افکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همهی کارها تحصیل رضاى حق تعالى باشد، چنین کسى بخوبى میتواند بنابر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند. آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا میکند.
با توجه به این مقدمه، باید دید که منشأ بیحالی در نماز ترک کدام یک از شرایط نماز است و با رعایت این شرایط است که میتوان به نشاط لازم و حضور قلب در نماز دست یافت.[1]
- نوشته شده در احادیث قدسی, احادیث و روایت اهل بیت ع, ادیان الهی, اذکار الهی, اسرار نماز, پیامبران الهی, جامعه اسلامی -حکومتهای اسلامی, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, شفاعت, شیطان ،شیطان پرستی, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, متن, معرفت و خداشناسی, معصومین ع
ذکر کثیر چیست ؟وانواع ذکر کدامند؟
« یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید.(سوره احزاب آیه 41)
ذکر خداوند متعال از بهترین و نیکوترین اعمال نزد خدا، بهترین لذّت نزد مومنین، خوی نیکوی صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بدانید که بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاکیزه ترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا می برد و بهترین چیزی که آفتاب بر آن تابیده، ذکر خدای سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. (عدة الداعی، احمد بن فهد، ص238)
طلب رزق با اسماء الهی
بر گرفته از کتاب اذکار و ادعیه
فضیلتهای این نماز
بر گرفته از کتاب داستان اذکار
یک روز مردی بادیه نشین و صحرایی خدمت با کرامت ((حضرت رسالت پناه (ص ) مشرف شد و گفت :
پدر و مادرم فدای شما باد ، ای رسول خدا ، ما در بادیه و بیابان هستیم و از مدینه دوریم و نمی توانیم هر جمعه به نماز جمعه حاضر شویم ، از شما خواهشی دارم که به من عملی تعلیم کنید که وقتی که آن را بجا آوردم فضیلت نماز جمعه را در یابم و وقتی که به اهل و قبیله ام برگشتم آن را به آنها بیاموزم .
(( حضرت رسول (ص )))
فرمودند :
وقتی که روز بر آمد ، دو رکعت نماز بخوان ، در رکعت اول بعد از حمد هفت مرتبه ((قل اعوذ برب الفلق )) بخوان . و در رکعت دوم بعد از حمد هفت مرتبه (( قل اعوذ برب الناس )) را بخوان و بعد از سلام هفت مرتبه آیه الکرسی بخوان ، سپس برخیز و هشت رکعت دیگر بخوان به دو سلام و بعد بنشین .
اهمیت قرائت سوره قدر وتوحید در نمارها
برگرفته از کتاب اسرار نماز
سوره
قدر وتوحید
از اهل بیت – علیهم السلام – منقول است که درنمازهای فریضه بهترین سوره که بعد از (فاتحه ) خوانده شد، سوره قدر و توحید است .
بدانکه : قدر سوره قدر را غیر از شیعه ندارند. از حضرت امام محمد باقر – علیهالسلام – منقول است که : فضیلت کسی که بصیر به تفسیر این سوره بوده و اعتقاد بهمفاد آن داشته باشد، بر کسی که مثل او نباشد، فضیلت روشنی است بر تاریکی .و در کتاب من لایحضره الفقیه است که : اولی آن است که در رکعت اول بعد از حمد،سوره قدر خوانده شود که در آن اشارتی از مقام قدسی پیغمبر و اهل بیت اوست سلامالله علیهم پس نمازگزار را باید که محض تقرب به خدای عزوجل ایشان را وسیله سازد چه، به سبب آنان به معرفت او جل جلاله رسیده است و در رکعت دوم سوره توحید که در عقبآن دعا (که همان قنوت است ) مستجاب گردد و در کتاب کافی روایتی به عکس این نقل شدهاست و بنابراین عمل به هر کدام که کنند، نیکوست .
ابوعلی بن راشد گوید: که خدمت حضرت امام علی نقی – علیه السلام – مشرف شدم و گفتم: فدایت شوم ، محمد بن الفرج را تعلیم کرده ای که فاضلترین سوره ای که در فرائضخوانده شود، قدر و توحید است و مرا به علت قلت آیات و قصر کلام و سرعت اتمام نماز،دل تنگ گردد فرمود: دل تنگ مدار که به خدا قسم ، فضیلت در این دو سوره است .
و ما هر دو سوره را ترجمه و تفسیر می کنیم تا تمامی اذکار نماز بر وجه افضل مترجمباشد.
سوره قدر: ثقات امامیه روایت کنند که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله ) شبی بخوابدید که بنی امیه بر منبر او بالا می رفتند بصورت بوزینگان و مردمان را واپس میراندند آن حضرت را از این رویا خاطر بر آشفت حق تعالی این سوره را فرو فرستاد.
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلة القدر و ما ادریک مالیلة القدر لیلةالقدر خیر من الف شهر تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتیمطلع الفجر
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه همانا فرو فرستادیم قرآن را فی لیلة القدر درشب قدر، یعنی : اندازه نهادن و آن شبی است که حق سبحانه و تعالی در آن تقدیر کند واندازه نهد آنچه را که در آن سال بیاید.
و گفته اند که : مراد از این آیات آنکه ابتدای نزول قرآن در آن شب بوده یا تمامقرآن در آن شب از لوح محفوظ صادر شده و پس از آن جبرئیل آن را در خلال بیست و سهسال آیه آیه ، سوره سوره ، به حسب مصالح و موارد نازل ساخته .
و از اهل بیت (علیهم السلام ) منقول است که : در شب قدر ملائکه نازل می شوند وتمام احکام و امور کلیه و جزئیه بندگان را تا شب قدر سال آینده بر معصوم (علیهالسلام ) عرضه می دارند، بدانگونه که : اگر پیغمبر است بر سیل وحی ، بر جزء و کلآگاه گردد و فرشته را نیز رؤ یت کند و اگر وصی پیغمبر است به طریق تحدیث چنانکه فرشتهبا وی سخن گوید و آوازش بشنود و او را نبیند و این علوم که در آن شب ایشان را حاصلشود، تفضیل و بیان آن علمی است که قبل از آنش بر سبیل اجمال می دانسته اند. و ماادریک و چه چیز دانا کرد تو را تا دانی ما لیلة القدر چیست شب قدر؟یعنی : شب با عزو شرف ، که هرکس در آن عبادت کند، عزیز و شریف گردد یا عمل خیری کهدر آن واقع شود، نزد خدای بس با قدر بود، یا تو را که پیغمبری و سائر ائمه معصومین(علیهم السلام ) را که اوصیای تواند، فتوحات وافره و فیوضات متواتره دست بدهد.
لیلة القدر خیر من الف شهر شب قدر بهتر است از هزار ماه بنی امیه که بعد از تو، بهحکومت رسند و ایشان را شب قدری نباشد و اهل بیت تو را در این شب ، قدرها و قربهاستو شیعیانشان را نیز برکتها رسد و کرامتها دست بدهد.
قاسم بن فضل گفت که : ما شمردیم مدت تسلط (بنی امیه ) را و هزار ماه بود، نه یکروز کم و نه یک روز بیش !
و حکمت در اخفاء و ابهام این شب ، به سبب قدر گذاشتن و مغتنم داشتن همه شبهایمحتمله است با شب زنده داری آن به ذکر و احیاء آن به عبادت ، یا آنکه در واقع آنرا شبی معین نیست ، بلکه متبدل شود در لیالی سنهای خواجه چه جوئی ز شب قدر نشانیهر شب ، شب قدر است اگر قدر بدانیتنزل الملائکة و الروح فرود می آیند فرشتگان و روح بر امام عصر (علیه السلام )،فیها در این شب باذن ربهم به فرمان آفریدگارشان من کل امر از هر امری که بندگان رادر کار است ، از امور دینیه و دنیویه . سلام پیوسته مبارک و پی در پی برکت است هیاین شب حتی مطلع الفجر تا دمیدن سپیده از شامگاه تا بامگاه بر هر که حق تعالیتوفیق درک و دریافت آن را داده است از بهترین بندگانی که به سبب صفای روح و فضیلتفکر و حسن عمل ، برگزیده است ایشان را، و اراده کرده است که بر بعض امور مقضیه ومقتضیه مطلع شوند.
و این معنی نیز از صحیفه سجادیه دعای دخول ماه رمضان مستفاد می شود و در کافی نیزاز آن حضرت نقل شده است که معنی آنکه : سلام می کنند بر تو ای محمد صلی الله علیهو اله ملائکه من و روح من از نخستین وقتی که نازل می شوند تا طلوع فجر.سوره توحیدروایت کنند که جمعی از کفار، آن حضرت را گفتند که : نسب و حسب خدای خود را بازگویتا او را بشناسیم . حق تعالی این سوره را فرستاد:
بسم الله الرحمن الرحیم قل هوالله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن لهکفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم قل هوالله احد بگو ای محمد که : اوست خدای یگانه ، متوحدبه ذات و متفرد به صفات . الله الصمد خدایی که بی نیاز است از همه ، و اوست پناهنیازمندان ، نخورد، و نیاشامد و پاینده است و جاودان .
احد است و شمار از او معزولصمد است و نیاز از او مخذولآن احد نی که عقل داند و فهموا صمد نی که حسن شناسد و وهملم یلد نزاده است کسی را، رد یهود است که گفتند: عزیر پسر خداست . ولم یولد و زادهنشده است رد نصاری است که گویند: عیسی بن مریم خدای ماست . ولم یکن له کفوا احد ونیست و نبوده او را همتا، رد مجوس است که گفته اند: او را همتاست و قائل به خدایخیر و شر شده اند.
کذلک الله ربی چنین است پروردگار من و خواندن سوره بعد از حمد، مخصوص دو رکعت اولاست ودر دوم و سوم اگر حمد نیز، نخوانند و بجای آن تسبیح و تحمید تو تهلیل و تکبیرگویند بر اینگونه : سبحان الله و الحمدالله و لااله الله و الله اکبر هم رواست .
و باید که قرآن را به تاءنی و ترتیب خوانند و در آن تدبر کنند ودل فارغ دارند وتوجه کامل بجای آرند.
عروس حضرت قرآن که نقاب آنگه براندازدکه دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغاحضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود: هرکه قرآن خواند و خاضع نگشت و دلش نرمنشد و بیم در دل او پدید نیامد، به تحقیق خرد پنداشته است بزرگ خدای را جل و علا.و باید که در حال قیام به خضوع و خشوع تمام باشد و جز به سجده گاه خود نظر نیفکندو کف دستها، بر رانها گذارد و قدمها محاذی یکدیگر دارد، به دوری سه انگشت یا یکوجب ، و انگشتان پا را طرف قبله قرار دهد و پس از فراغ حمد و سوره کمی درنگ کند.
5 نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیا نظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی
برگرفته از کتاب اسرار نماز
نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیا نظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی:
نامه اول از حضرتحاج شیخ قدس سره به یکی از سالکان وادی طلببه عرض عالی می رساند امید است بهالطاف الهی سرگشتگان وادی طلب به مقصد برسند. و لنعم ما قال :دست از طلب مدار که در طی این طرق از پا فتادنی که به منزل رسیدن استو من یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد رفع اجره علی الله و ان الله غفورا رحیما . (سوره نساءآیه 100).
باری ! اولا که امروزه در بسته است وآن طرق سابق تماما مسدود است ولی آنچه که امروز تکلیف است : نخست نماز اول وقت است، دوم اهتمام در حضور قلب در وقت نماز و این کار مثل خوشنویسی است و به یک روز ودو روز درست نمی شود و طول زمان لازم دارد از او که گذشت بیداری پیش از صبح است :
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
بین الطلوعین را به چهار قسمت تقسیمکنید: یکی اذکار و تسبیح دیگری ادعیه سوم قرائت قرآن ، و بالاخره فکری در اعمالروزه گذشته اگر موفق به طاعتی بوده اید شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلاء بهمعصیتی یافته اید، استغفار کنید دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصرشبها، قدری در بی اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر نمائید و ملاحظه کنید که دنیا بااهل دنیا چگونه سلوک می کند.
نامه دوم از حضرت شیخ قدس سره در پاسخکسی که طالب علم کیمیا بود:ای طلب راه خدا و ای سالک طریق هدی !
جستن گوگرد احمر، عمر ضایع کردن است
روی بر خاک سیه آور که یکسر کیمیاست
و شیخ بهائی علیه الرحمه می فرماید:
گیرم که نحاس را تو زر کردی
زر کن مس خویشتن اگر مردی
ای برادر یقین دان که قنطار طلای احمر،برای کسی که از این عالم داخل آن عالم شد، به قدر ذره ای نفع و اثر ندارد.
چنان فرض کن که انسان عمری را صرف نمودو آن علم را پیدا کرد؛ بعد امر به انتقال به آن عالم شد، از اینجا که رفته در آنجاهم ذره ای نفع ندارد پس اکسیری حاصل کن که برای آن عالم بدرد خورد و آن اکسیر راحضرت حق توسط پیغمبر بر حق ، حضرت محمد بن عبدالله علیه الاف التحیة و الثناء برایشما آورده است و هو: و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لکبیرة الا علی الخاشعینانسان باید ابتدا مقدمه آن را که خشوع است پیدا کرده و سپس درصدد ساختن آن اکسیربرآید، که هرکس دارای آن مقام شد، یقینا رستگار شده است ولی همین قدر بدانید کههمچنانکه اگر کسی بخواهد خوشنویس شود، به آسانی ممکن نیست و باید زحمت بکشد ومواظبت نماید، تا درست شود و از همان اول مرتبه ممکن نیست ، همچنین حضور قلب ،برای انسان از ابتدا، مشکل است . باید مقید شد که نماز در اول وقت گزارده شود وبرای انجام نمازها در اول وقت باید، از هر کاری دست کشید، سپس لازم است که معانیکلمات نماز را درک کرد، آنگاه نکات و مزایای دیگر باری سعی کنید که معانی نماز راخوب بفهمید و در هنگام قرائت ، به معانی مزبور توجه نمائید، و در طریقه حقیر اصلهمه کارها، توجه به معانی نماز است ، بعد چیزها دیگر.
نامه سوم از حضرت حاج شیخ قدس سره بهیکی از سادات علمای دزفول :
تا آنجا که می توانید در امر نماز اولوقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن ، در سحرهامداومت نمائید. نمی دانم چه دوره ای شده است که وقت بودن سر کار به قدری موانعداخلی و خارجی غلبه کرد که به کل از مقصد و مقصود باز مانده ایم . بعضی مطالب استکه به کتابت در نمی آید. باری دو مطلب را خاطر نشان سرکار می کنم :
اول : آنکه انسان باید جد و جهد کند تااطمینان نماید که طریقی را که می خواهد سلوک کند طریق حق است . آنگاه که حقیقتطریق معلوم شد اگر چند روزی فتح باب نشد، سالک نباید دلتنگ شود نه آنکه انسان ازاول بدون آگاهی وارد طریق شود و در آخر همچنان مشکوک باشد، که آیا این طریق حق است؟ و یا این راهنما راستگو است یا دروغگو و به خود بسته است ؟
دوم : آنگه اگر انسان به وظایف خود عملکند، خداوند مطالب را در هر وقت و هرجا که باشد به او می رساند. و استعینوا بالصبرو الصلوة در باطن نماز تعمق نمائید و رساله اسرار الصلوة را که از شهید ثانی استبه دست آورید و قدری در آن نظر نمائید. همچنین در قرآن تاءمل کنید، و از مناجاتخمس عشره هر روز صبح یکی را بخوانید، وقتی به اتمام رسید از اول شروع کنید آیه ومن یتق الله ، یجعل له مخرجا، و یرزقه من حیث لایحتسب ، و من یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره ، قد جعل الله لکل شی ء قدرا . سوره طلاق آیه 3را با تدبر در معانی آن مشغول باشید،انشاء الله امید است که کارها اصلاح شود:هله نومید نباشی چو تو را یار براند
اگر امروز براند نه که فردا بخواند
گربه روی تو ببندد همه درها و گذرها
در دیگر بگشاید که کسی آن راه نداند
چون دم میش نماند، زدم خودم کندش پر
تو ببین کین دم یزدان به کجاها رساند
نامه چهارم از حضرت حاج شیخ قدس سره بهیکی از سادات علمای دزفول :
عرض می شود به تمام احباء اظهارفرمائید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده اید همه بدانند که طریقه حقیر،طریقتی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقی طرق که به مطالبشرعیه خیلی بی اعتناء هستند.
مثل آقا سید حسین مرتاض که گفت : اگرمعصوم هم بگوید صوم ایام البییض خوب است ، گوش به حرف او نمی کنم در طریقه حقیر،خصوصا نماز خیلی مورد توجه است که هرچه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید.
و اعلموا رحمکم الله ان مدار الامریدور علی ثلاثة اشیاء: السهر و اکل الحلال ، و التوجه فی الصلوة و حضور القلب فیهابدانید و آگاه باشید خداوند رحمت کندشما را براستی که اساس طریقت حقیر بر این سه پایه ، محکم و استوار است : بیداریسحرها، غذای حلال و توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز.
نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره درپاسخ نامه یکی از ارادتمندان خویش :
بنام او که شوکت و شاءنش بس ارجمند استای برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من ! نامه تو را خواندم و گفتارت رادریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامه ات با فقدان اسباب لازم که موجبهماهنگی مرقومه و جوابش می شود، مبادرت نمودم اینک با استعانت از خداوند متعالمعروض می گردد: ای سواره بر اسب ابی عصام که آن را از مکاری کرایه کرده ای و آنهمچون الاغی است که به سبب لگام و دهانه اش از رفتن بازمانده است درباره ابتلاء وگرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرومایه ، بیندیش پس بدون تردید چنین ابتلائی بهسبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کرده ای و به مکافات آن ، خداوندمتعال تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان وبزرگواران باشی اینکه شفای تو از بیماری عطش در استفاده از خیار است در آن اشارتیاست تا بدانی که حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدیدمی آید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردان صالح ، زائل نمیگردد(توضیح آنکه کلمه خیار به معنی مردمان نیک نیز هست ) و اما سخن تو که : اگراستخاره مساعدت و یاری نماید… آیا نشنیدی سخن آن آزاده را که گفت : در کار خیرحاجت هیچ استخاره نیست گفته بودی که : اختیار خوردن خیار کردم ؛ بدان که اختیار،عین اضطرار است و حرارت مزاج ، تو را در خوردن خیارت ناچار کرده است . پس اندیشه
کن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است ، و نیز از سخن اخیار برای تو گواه میآورم:
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند
تا تو را ناچار رو آنسو کند
پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتمادو ماءنوس خود، به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نهبا چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه می گویند:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک بیابانهای خشک و بلندو پست این بادیه را پیمودی ، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک ،رهایی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمه ها و جویباران معنی دست خواهییافت اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق ، جز با بریدن از وابستگیها و علائق دنیوی حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید دری
زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بی قدرو این دنیای پست ، دوخته داری ، بدان که معامله تو با زیان همراه ، و اساس حیاتمعنویت ، همان تباهی است و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانهعمل می کنی پس از این خانه هلاک ، پهلو تهی کن و روی بسوی خانه آخرت نما، تا رویتو خرم گردد و دیده ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود و در این مقام است کهتوانی گفت : حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتیکه در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است مقام گزیده ای چگونه می توان دعوی کردکه : حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زائل ساخت .
پس مکرر در این نامه بنگر و نظر وبصیرت خویش در معانی آن بگمار، شاید که به معانی برخی از آنچه برای تو نگاشتیم ، دستیابی و شاید که خداوند بعد از آن گشایشی در کار فراهم فرماید دعاوی تو باشد ازالفاظ بگذر و دل در معانی بند که منظور از گفته ها مفاهیم و معانی است . اینک مرکبقلم به خشکی گرائید و قلم از حرکت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشیهمین مقدار از سخن ، تو را کفایت می کند مطلق حمد و ثنایش در آغاز و انجام از آنخداوند است و سلام بر آن کس که طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانی فانی حسنعلی
اصفهانی ، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم
سفر آدمی به سوی خدا
برگرفته از کتاب اسرار نماز
ای عزیز! آدمی را سفری بی نهایت و منزلهائی پرخوف و خطر و بی غایت ، در پیش است و بیشتر مردم از این راه بی پایان و تحصیل اسباب نجات از مهالک آن غافلند.
لذت معرفت شهودی ووجدانی قسمت 3
قسمت سوم
بنده خدا هنگامی که نماز بگزارد و سجده شکر به جا آورد، خداوند حجاب ما بین وی و فرشتگان را بر می دارد، و می فرماید: ای فرشتگان من ! نظر کنید به بنده من که فریضه مرا اداکرده است و عهده مرا نموده است وسپس برای من سجده شکر در برابر آن نعمتی که به وی داده ام به جا آورده است .
تفسیر سوره توحید
بر گرفته از کتاب اسرار توحید ابن بابویه (ره)
تفسیر سوره توحید یعنی سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و آن را سوره اخلاص و سوره الصمد و نسبه الرب نیز میگویند
ازحضرت ابو عبد اللَّه صادق جعفر بن محمد از پدرش حضرت محمد بن علی باقر علیهم السلام که در قول خدای عز و جل قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فرمود قل یعنی اظهار کن آنچه را که وحی کردیم بسوی تو و تو را بآن خبر دادیم بتألیف و ترکیب حروفی که آنها را از برایت خواندیم تا آنکه بآنها راه راست یابد کسی که گوش را بیندازد و او حاضر باشد و هو یعنی او اسمی است مکنی و سرپوشیده و اشاره شده است بسوی پنهان و هاء تنبیه است از معنی ثابت و او اشاره است بسوی غایب از حواس چنان که قول تو هذا بمعنی این اشاره است بسوی حاضر در نزد حواس و بیان این آنست که کفار تنبیه کردند از خدایان خود بحرف اشاره حاضری که دریافته می شود و گفتند که هذه آلهتنا یعنی اینکها خدایان مایند که محسوس و مدرکند بدیدها پس تو یا محمد اشاره نما بسوی خدای خود که بسوی او میخوانی تا ببینیم او را و او را دریابیم و در او حیران و سرگردان نباشیم پس خدای تبارک و تعالی این را فرو فرستاد که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ پس هاء تنبیه یا ثابت کردن است از برای ثابت و او اشاره است بسوی غائب از دریافت دیدها و سودن حاسها و خدا از این برتر است بلکه او دریابنده دیدها و پدید آورنده حاسها است.
حضور قلب در نماز
بر گرفته از کتاب عین الحیات
بدان که یک شرط دیگر از شرایط عبادت که این فقره جامعه به آن اشاره دارد حضور قلب است. و عبادت بدون حضور قلب ناقص است و مقبول درگاه الهی نیست و باعث کمال و قرب نمیگردد. بلکه اگر نه فضل شامل کریم علیالاطلاق میبود، میبایست که آدمی در عبادتی که بیحضور قلب باشد مستحق عقاب گردد. چنانچه اگر کسی در حضور پادشاهی سخن گوید و با آن پادشاه در مقام مخاطبه و مکالمه باشد و خاطرش مطلقا متوجه او نباشد و متوجه امور دیگر باشد، و آن پادشاه از ضمیر و اطلاع داشته باشد، البته مستوجب سیاست بلیغ میگردد زیرا که پادشاه را حقیر شمرده و اعتنا به شأن او نکرده.
- نوشته شده در آخرت و قیامت, احادیث قدسی, احادیث و روایت اهل بیت ع, اذکار الهی, اسرار نماز, اولیاءی الهی, پیامبران الهی, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, عرفان عملی, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), متن, معرفت و خداشناسی, معصومین ع, ویدئو
- 1
- 2