معرفت نفس و مقام توابین در طول تاریخ شیعه
استاد نقویان :امام حسین ع نوع ظلمی که باید با آن مبارزه کردرا به ما آموخت /بسیاری با هدف خدمت وارد تونل قدرت شدند ،امامعاویه وعمروعاص وار بیرون آمدند.
- نوشته شده در آخرالزمان-ظهور, اولیاءی الهی, توبه و استغفار, جامعه اسلامی -حکومتهای اسلامی, حالات عرفانی(مکاشفه،شهود،چشم برزخی،الهام و...), حکایات و اشارات, خانواده آخرالزمانی, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, شرق و آخرالزمان, شیطان ،شیطان پرستی, عرفان عملی -عرفان نظری, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, غرب و آخرالزمان, فیلمهای مذهبی, متن, معرفت و خداشناسی, مهدویت (امام زمان عج), نقش ایران و خاورمیانه در اخر الزمان, ویدئو
معرفت نفس به منظور رسیدن به خداوند(تهذیب برای ذوب شدن در نور الهی )
- نوشته شده در آخرالزمان-ظهور, ادیان الهی, اذکار الهی, انجیل،تورات،سایرکتب آسمانی, اولیاءی الهی, پیامبران الهی, توبه و استغفار, حالات عرفانی(مکاشفه،شهود،چشم برزخی،الهام و...), خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, شیطان ،شیطان پرستی, عرفان عملی -عرفان نظری, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, فیلمهای مذهبی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), معرفت و خداشناسی, ویدئو
مهربانی در قرآن کریم
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا
وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا (بیشتر…)
- نوشته شده در آخرالزمان-ظهور, آخرت و قیامت, ادیان الهی, انجیل،تورات،سایرکتب آسمانی, اولیاءی الهی, پیامبران الهی, جامعه اسلامی -حکومتهای اسلامی, خانواده آخرالزمانی, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, روح (ملکوتی-مومنین-خبیث و...), شیطان ،شیطان پرستی, عرفان عملی -عرفان نظری, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, علائم اخرالزمان (دجال-سفیانی و..), قرآن(تفسیر و فضیلت و...), متن, معرفت و خداشناسی, مهدویت (امام زمان عج)
اشارات (توجه به اصل بجای فرع یعنی چه ؟)
یکی از بند گان خدا میفرمود چند سال پیش قرار شد سفری به اتفاق خانواده و همچنین چند تن از سایر اعضائ خانواده همسرم به محضر شمس الشموس علی بن موسی الرضا علیه السلام داشته باشیم بعد از اینکه یکی از دوستان عزیزم متوجه سفر بنده شدند وچون گرفتاری داشتند از بنده خواستند که به محض رسیدن به مشهد مقدس پیگیر کار ایشان باشم لذا به محض تشرف حضور بنده بدون هیچ معطلی بندبنال کار ایشان رفتم بطوری که تمام روز تا شب را بکار ایشان اختصاص دادم چون کار ایشان انجام نشد مجبور شدم فدای انروز و از صبح زود به بیمارستان مورد نظر بروم و پیگیری مجدد نمایم ولی متاسفانه به هر دری که زدم نشد که نشد عصر همان روز خسته و شرمنده از اینکه نتوانسته بودم خبر خوشی برای دوستم داشته باشم دراز کشیده بودم که یکی از بستگان همسرم در چارچوب درب اطاق بنده ایستاد و با الفاظی که بعضی شورش را درآورده اند اصلا متوجه نیستند که ما دسته جمعی امده ایم مسافرت اینکه یکنفر خرجش را جدا کند و برود دنبال کار مردم توهین به جمع است خلاصه هر آنچه که به زبانش آمد به ما بست از بنده حقیر هم آهی در نیامد همان شب تا صبح به محضر امام رئوف پناه بردم تا خودم را تسکین داده باشم، در صبح همان روز مجددا در خدمت همان بزگوار و سایرین در داخل حرم مشغول به دعا بودیم که ایشان از من خواستند دعای زیارت را بنده بخوانم از انجائیکه از قصد ایشان آگاه بودم اینکار را کردم و ایشان هم غلط های بنده در قرائت دعا را در ذهن یادداشت و همان روز همه را به محضر خانمش بازگو کردند و
فطرت
کلمة «فطر» در لغت به معنی شکافتن (ابن منظور 1414 ج5: 55) و شکافتن چیزی از طول است (راغب اصفهانی 1425 ج1: 55). در استعمال بعدی به معنای آفرینش و خلقت به کار گرفته شده است. چنانکه دراین قول خداوند متعال «فَاطِرَ السَّموَاتِ» (انعام: 14) کلمة فاطر به معنای خالق به کار برده شده است (طریحی 1375 ج 3: 483؛ فراهیدی 1410 ج 7: 418). بعضی از کتب لغت برای این کلمه مفهوم ابداع ، اختراع و ایجاد ابتکاری را نیز ذکر کردهاند (شرتونی 1992 ج 1: 932 ).
- نوشته شده در احادیث و روایت اهل بیت ع, ادیان الهی, انجیل،تورات،سایرکتب آسمانی, پیامبران الهی, جامعه اسلامی -حکومتهای اسلامی, جهان هستی - دنیا, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, روح (ملکوتی-مومنین-خبیث و...), عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, فیلمهای مذهبی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), متن, معرفت و خداشناسی, ویدئو
تجرد روح (1)
دلایل عقلى بر تجرّد روح
از دیرباز، فلاسفه و اندیشمندان درباره روح (که در اصطلاح فلسفى «نفس» نامیده مىشود)1 بحثهاى فراوانى کردهاند و مخصوصاً حکماى اسلامى اهتمام فراوانى به این موضوع، مبذول داشتهاند و علاوه بر اینکه بخش مهمى از کتابهاى فلسفى خودشان را به بحث پیرامون آن، اختصاص دادهاند رساله ها و کتابهاى مستقلى نیز در این زمینه نوشتهاند و آراى کسانى که روح را عَرَضى از اعراض بدن یا صورتى مادّى (منطبع در مادّه بدن) مىپنداشتهاند را با دلایل زیادى ردّ کرده اند.
روشن است که بحث گسترده پیرامون چنین موضوعى متناسب با این مقاله نیست از اینرو، به بحث کوتاهى بسنده مىکنیم و مىکوشیم در این باب بیان روشن و در عین حال متقنى را، ارائه دهیم. این بیان را که مشتمل بر چند برهان عقلى است با این مقدمه، آغاز مىکنیم:
ما رنگ پوست و شکل بدن خودمان را با چشم مىبینیم و زبرى و نرمى اندامهاى آن را با حسّ لامسه، تشخیص مىدهیم و از اندرون بدنمان تنها بطور غیرمستقیم مىتوانیم اطلاع پیدا کنیم. اما ترس و مهر و خشم و اراده و اندیشه خودمان را بدون نیاز به اندامهاى حسّى، درک مىکنیم و هم چنین از «من»ى که داراى این احساسات و عواطف حالات روانى است بدون بکارگیرى اندامهاى حسّى، آگاه هستیم.
- نوشته شده در احادیث و روایت اهل بیت ع, اذکار الهی, اولیاءی الهی, توبه و استغفار, حالات عرفانی(مکاشفه،شهود،چشم برزخی،الهام و...), خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, روح (ملکوتی-مومنین-خبیث و...), شیطان ،شیطان پرستی, عرفان عملی -عرفان نظری, عرفان و سیر و سلوک و خودسازی, فیلمهای مذهبی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), متن, معرفت و خداشناسی, ویدئو
خودشناسی عرفانی (معرفت نفس)
خودشناسی( معرفت نفس )
درخود شناسی خیلی حرفها است که وقتی آدم خودش را بشناسد . و اساس عرفان هم همین کلمه است خود شناسی. و این حدیث معروف که؛ من عرفه نفسه فقد عرفه ربه، اشاره به همین مطلب است. و حتی برخی از بزرگان اهل معرفت یک تفسیری از این حدیث کرده اند که کسی که خود را شناخت خدا را می شناسد تعلیق بر محال است، چون شناختن خود محال است پس شناختن خدا هم محال است . می خواهند بگویند که آدم خودش را نمی تواند بشناسد.
بعضی ها همین را گفتند. البته به یک معنی هم درست است و به یک معنی هم درست نیست. اگر منظور از شناختن خود شناخت حصولی است مثل این که چیزهای دیگر را با مفهوم می شناسید ما این میز را با مفهومش می شناسیم. تنها چیزی که از طریق مفهوم و قائده نمی توانیم بشناسیم همان چیزی که حکمای ما علم حصولی می گویند صورت به مفهوم خود آن است.